بی اختیار بنشینم و برای داشتن مادری چون تو اشک شوق بریزم.
بی اختیار بنشینم و برای بد بودنم اشک اندوه بریزم.
مادرانگی ات برای همه ماست.
حتی برای ما بدها.
کُنجی بنشینم و در خیالاتم گوشه ی چادر معطرت را در دست بگیرم و برای مهربانی هایت و بی لیاقتی هایم اشک بریزم.
و در میان آغوش پرمهرت به آسمان ها بروم.
ادامه مطلب
درباره این سایت