یک روز پادشاهی همراه با درباریانش برای شکار به جنگل رفتند.
هوا خیلی گرم بود و تشنگی داشت پادشاه و یارانش را از پا در می آورد. بعد از ساعتها جستجو جویبار کوچکی دیدند. پادشاه شاهین شکاریش را به زمین گذاشت، و جام طلایی را در جویبار زد و خواست آب بنوشد
ادامه مطلب
درباره این سایت